حسن بصری نزد امام باقر علیه السلام رفت و عرض کرد: آمدهام سؤالاتی از شما بپرسم.
امام فرمود: مگر تو فقیه اهالی بصره نیستی؟
گفت: چنین میگویند.
امام فرمود: امر بزرگی را به عهده گرفتهای. شنیدهام که میگویی خداوند مردم را به خودشان واگذار کرده است!
حسن بصری ساکت شد.
امام فرمود: اگر خداوند به کسی وعده امن و امان دهد، آیا او دیگر باید از چیزی بترسد؟
گفت: نه
امام فرمود: من آیهای میخوانم که تو آن را به اشتباه تفسیر کردهای.
پرسید: کدام آیه؟
فرمود: و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قریً ظاهرةً و قدرنا فیها الّّسیر سیروا فیها لیالی و ایّاماً آمنین[1] و ميان آنان و ميان آباداني هايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم، و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم. در اين [راه] ها، شبان و روزان آسودهخاطر بگرديد.
شنیدهام که جای امن را به مکّه تفسیر کردهای؟ وای بر تو! این چه امنیتی است که اموال اهالی آنجا به سرقت میرود و همواره عدهای کشته میشوند؟!
سپس امام باقر علیه السلام به سینه مبارک خود اشاره کرد و فرمود: آن قریههای مبارک ماییم.
حسن بصری گفت: فدایت شوم! آیا در قرآن آیهای هست که به انسانها بگوید قریه؟
امام فرمود: بله : و کاین من قریه عتت عن امر ربها ورسله فحاسبناها حسابا شدیدا و عذبناهاعذابا نُّکرا"[2] و چه بسیار قریههایی که از امر پروردگاروپیامبرانش سرپیچی کردند ،وماحسابسختی از آنان کشیدیم و به عذاب بدی مجازاتشان کردیم.
بعد فرمود: آیا سرپیچیکننده در و دیوار است یا انسانها؟
حسن بصری گفت: بله؛ منظور همان انسانهاست.
امام فرمود: در آیه « واسأل القریه التی کنافیها»[3]، (از قریه ای که ما بودیم بپرس.) از قریه و دهستان سؤال میشود یا از اشخاص؟!
سپس فرمود: قری یعنی علمای شیعه ما و مقصود از سیر، علم است. یعنی هر کس به سوی ما آمد و حلال و حرام را از ما آموخت، دیگر از شک و گمراهی در امان است؛ زیرا احکام را از آنجا که باید بیاموزد، آموخته است؛ چون اهل بیت وارثان علم و فرزندان برگزیدهاند و آن فرزندان ما هستیم، نه تو و امثال تو. و مبادا بگویی خداوند بندگان را به خودشان واگذاشته زیرا خداوند عزوجل، دچار سستی و ضعف نیست تا کاری را به مردم واگذار کند. آنها را هم به چیزی مجبور نمیکند که در این صورت به آنها ظلم میشود؛ خدا با بندگانش نه با جبر رفتار میکند نه با تفویض؛ بلکه با امری بین آن دو رفتار میکند.
منبع:
بحار الانوار، ج 24، ص 232، ح 1.
بحار الانوار، ج 24، ص 235، ح 4.
|